این ولعم برای خوندن کتابا داره میترسوندم.
هی نگاهم میافته به کتابای جدیدم که روی میزن و حس میکنم دلم میخواد هیچ کاری نکنم و فقط بشینم بخونمشون. از اون طرف انگار تازه یادمون اومده که سال داره تموم میشه و با دوری و عین داریم با سرعت کتابامونو باهم جابجا میکنیم که چیز خوبی نداشته باشیم که بقیه نخونده باشن.
حالا این وسط این حقیقت که باید برم مدرسه رو مخمه. یعنی چی، تو اون زمانی که تو مدرسه تلف میکنم_یعنی زمانی که تو کلاسم، نه زنگای تفریح و غیره_میتونم دست کم پونصد صفحه بخونم! اه!
درباره این سایت