از جلسه امتحان که اومدیم بیرون، اینو به عین گفتم. گفتم این اولی رو که خوب دادیم، ایشالا تا آخرش همین مدلی بریم.

سرویس عین نیومده بود. من و دوری و پرنی هم که بیکار بودیم، راه افتادیم رفتیم پایین خیابون، پارک امام رضا(نمی دونم چرا این قدر دوست دارم اسم مکانایی رو بگم که شما نمی شناسین :دی). تو راه هم با دوری کلی درمورد تئوریای خواننده ها و آلبوماشون و اینا حرف زدیم. اون از بی تی اس می گفت، من از تیلور و توئنی وان پایلتس*. ناگفته نماند که تو پارک دوباره اون وضعیت ملخ پرانی رو داشتیم، از هر طرف می پریدن رومون!

بعد اومدیم بالا، عین رو رسوندیم دم سرویسش و خودمون رفتیم اون ور نشستیم رو جدول. بازم حرف زدیم و اینا، بعدم رفتیم خونه.

اصلا نمی دونم چرا اینا رو نوشتم، مثلا چی می خواستم بگم آخه؟

یه موقعایی خودمم فاز خودمو درک نمی کنم!


*خب، من این بند رو زیاد نمی شناسم و آهنگای زیادی هم ازشون نشنیدم. اما خب به پیشنهاد یکی از دوستام، دو تا آلبوم ازشون دانلود کردم و دارم یواش یواش گوش می دم و تئوریا و تفسیرا رو می خونم. و. (اون ایموجیه که کله ش ترکیده) خیلی خفنن کلا. یه چیزی هم داشتم به دوری می گفتم، این که فکر کن، یه نفر _یا حالا یه بند_ چهار پنج تا آلبوم داره و فقط یه دونه آهنگ عاشقانه، و این آهنگ درمورد تو باشه! خدایا، وقتی داشتی برای اینا شانس رو تقسیم می کردی من دقیقا کدوم گوری بودم؟ هوم؟

پ.ن. یاد اون متنه افتادم که یه جا خونده بودم. می گفت هر دختری باید شعری داشته باشه که برای اون نوشته شده باشه، حتی اگه برای اتفاق افتادنش لازم باشه آسمون به زمین بیاد. یه دونه از این شعرا می خوام لطفا.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرگرمی 97 ترکیش موزیک ریحانه دانلود رایگان سایت فروشگاه خشکه everything Jessica دستگاه خشک کن ميوه -بسته شد سعدی